گفتم ببینمش مگرم درد اشتیاق ... ساکن شود، بدیدم و مشتاق تر شدم

ساخت وبلاگ
بهم گفت تو دنیا از یه چیزی می ترسم و اونم بی آبروییه. خندیدم و گفتم آبرو که دست خداست، من و تو چیکاره ایم؟! آره، آبرو دست خداست. ولی وقتی لب مرز رفتن و نرفتن آبرو بایستی، تازه می فهمی چقدر برات مهمه. تازه می فهمی تاوان ادعا خیلی سنگینه. تازه می فهمی هر کسی رو به اندازه ادعاش امتحان می کنن. حتی برای چیزی که اشتباه نبوده، غلط نبوده، عین راست بوده، عین ثواب و صواب بوده، ولی جاش ناصواب بوده، وقتش ناصواب بوده و این میشه بی آبرویی. دل می سپاری به اینکه ناموس اونی هستی که همه جوره هوای ناموس داره، دلت گرم میشه به اینکه ناموس خدایی ... و می ترسی از لجظه مرگ از لجظه قیامت از اون وقتی که ادعاهات پیش عمل هات خنده دار میشن. خودت کمکم کن خدایا که نه فقط بیشتر از عملم، که حتی کمتر از عملم هم ادعا نداشته باشم. شکرت واسه تذکرهای به جات گفتم ببینمش مگرم درد اشتیاق ... ساکن شود، بدیدم و مشتاق تر شدم...
ما را در سایت گفتم ببینمش مگرم درد اشتیاق ... ساکن شود، بدیدم و مشتاق تر شدم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0be-omide-ashenaeee بازدید : 22 تاريخ : شنبه 13 آبان 1402 ساعت: 18:49

 الإمامُ علیٌّ علیه السلام : عَرفْتُ اللّه َ سُبحانَهُ بفَسْخِ العَزائمِ ، و حَلِّ العُقودِ ، و نَقْضِ الهِمَمِ .حدیثامام على علیه السلام : من خداوند سبحان را به درهم شکستن عزمها و فرو ریختن تصمیمها و برهم خوردن اراده ها و خواستها شناختم . امام حسن عسکری(ع) در روایتی از امام صادق(ع) نقل کرده‌اند که شخصی به ایشان گفت: مرا به خدا دلالت نما! که اهل جدل، متحیرم کرد‌ه‌اند. امام فرمود: "آیا هرگز سوار کشتی شده‌‌ای؟ گفت: آری. فرمود: آیا شده است که کشتی بشکند و هیچ عامل نجاتی نباشد؟ گفت: آری. فرمودند: آیا در آن هنگام دل تو متوجه قدرتی که قادر بر رهایی و نجات تو باشد، بود؟ گفت: آری، فرمود: خداوند، همان قادری است که هنگام فقدان هر نجات‌بخشی، نجات می‌دهد و آن جا که هیچ فریادرسی نیست، به فریاد می‌رسد." گفتم ببینمش مگرم درد اشتیاق ... ساکن شود، بدیدم و مشتاق تر شدم...
ما را در سایت گفتم ببینمش مگرم درد اشتیاق ... ساکن شود، بدیدم و مشتاق تر شدم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0be-omide-ashenaeee بازدید : 23 تاريخ : شنبه 13 آبان 1402 ساعت: 18:49